+
دردمو به کی بگم؟
دردمو به کی بگم؟ به خدا؟ خدا میگه خودت بحنب، بهت نیرو دادم خودت یک کاری بکن و منم کمکت میکنم ، به دوستام؟ که فکر کنن آدم ضعیفی ام
دردمو به کی بگم؟ به خانوادم؟ دیگه روم نمیشه، دیگه خستم، اونها هم خستن، کسی منو نمیفهمه، خستم از خودم و آدما. به خاطر یه دلسوری که یادش افتادم، آروم و قرار ندارم، به هیچکس اعتماد نمیتونم بکنم، چرا؟ چرا؟
+
خاک من گل شود و گل شکفد از گل من
تا ابد مهـــر تــو بیرون نــرود از دل من
+
اول اینو بخون با یه طناب به درخت وصل شدی و مثل لنگر کشتی تو هوا معلق هستی
یه شمع هم به آرومی داره طناب رو می سوزونه
و یه شیر هم اون زیر واستاده تا تو بیفتی و شیره ناهارشو بخوره
و تا زمانی که طناب سالم باشه تو هم زنده هستی ، کسی هم نیست که بهت کمک کنه
تنها راه اینه که شیر رو متقاعد کنی که شمع رو خاموش کنه
درست فکر کن و بگو که چه جوری تو این کار رو انجام می دی...؟!
+
چه کسی می تواند این قفل را باز کند:
+
از زندگی لذت ببرید به کارهایی مبادرت کنید که از انجام دادن آنها لذت میبرید...... اینم شده اوقات فراغت من
+
یک لحظه رفتم به سه سال وچهار سال پیش لحظه ای که همینجا دورهم بودیم یه لحظه هم رفتم به اول ابتدایی اما تا این تصویرو دیدم اشک از چشام جاری شد خوش بگذره برای عزیزان
+
میدونی؟ آسمون همیشه آبی نیست . همیشه هم صاف نیست . و از آسمون هم همیشه بارون نمی باره! خب این طبیعتشه. ولی همون موقعهایی که داره بارون می باره برو بشین پای درد دل آسمون . ببین چی میگه ؟! چرا داره گریه می کنه؟! دلتو ببر کنار دل آسمون و عوضش ازش چند تا ستاره بگیر! می دونی ؟ آسمون گاهی پرستاره است . ولی یه ستاره میون اون ستاره ها بزرگتر، قشنگ تر و درخشان تره! اون ستاره توئه !
+
خودش گفته " یَداللَهِ فَوقَ أَیْدِیهِم "
یعنی بندهی من نگران فردایت نباش
از اَفعال آدمها دلگیر نشو کاری از آنها برنمیآید
دستت را به من بده ، تا من نخواهم برگی از درخت نمیافتد
+
* هیچ وقت نذاریم کسی بهمون بگه نمی تونی* کاری رو انجام بدی
اگه رویایی داریم باید ازش محافظت کنیم،مردم نمی تونن خیلی کارها رو بکنن
دوست دارن تو هم نتونی،اگه یه چیزی رو می خوای باید به دستش بیاری...
+
آدمیزاد هر چی سنش میره بالاتر ترسوتر میشه
بیشتر احتیاط میکنه، کمتر ریسک میکنه، سخت تر اعتماد میکنه
دیرتر باور میکنه، دلیلش هم تجربه س...